یکی از اولین غزل هایم :

کسی یادت افتاد و بر باد رفت
جهان برده از یاد و از یاد رفت

ز عالم که بیچاره بیگانه بود
چون از چشم یک دوست افتاد رفت

جفا کرد و کار از تحمل گذشت
چو از من به قدری که فریاد رفت

به ره توشه اش برده با خود خیال
غریبی که با قلب ناشاد رفت

سکوتت مرا کشت , حرفی نماند
چه گویم به ما از تو بیداد رفت

تو خوش می خرامی نداری خبر
ز صیدی که در دام و صیاد رفت .

#الهام_ملک_محمدی

مشخصات

آخرین ارسال ها

آخرین جستجو ها