من که به جزفکر تو , اندیشه ی دیگر به سرم جای نداشتموی سپید است چرا ?عمر هدر رفت چرا ?فکر به بن بست رسیدگفته ام و بار دگر نیز بگویمکه من از روزن چشمان ترم ,می روم از خود ,گذری چون به من آریقد دیداری از این دور و دمیجان دلم#الهام_ملک_محمدی
درباره این سایت